نوید شاهد - در قسمتی از کتاب "یک تن و این همه مزار" که قصه‌‌ای از زندگی سردار شهید "حسین ایرلو" است، می‌خوانید: «شما هنوز حسین رو نشناختید. این پسر همه رو با خودش داره. براش دوست هیئتی و غیر هیئتی فرقی نمی‌کنه. میگه همه شیعهِ علی (ع) هستیم و باید رفیق باشیم. حالا یکی خطاش کمتره و یکی بیشتر.»
به گزارش نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران؛ کتاب «یک تن و این همه مزار»، خاطراتی از سردار شهید "حسین ایرلو" با قلم معصومه رمضانی از سوی موسسه فرهنگی هنری رسول آفتاب در سال 1398 با شمارگان هزار نسخه و در 136 صفحه به نگارش در آمده و روانه بازار کتاب شده است. در ادامه برشی از این کتاب را می‌خوانید.
برشی از کتاب

گزیده‌ای از متن کتاب

تا آخر پای رفیق

- پسر! پاشو یه توک پا تا سر خیابون برو، سراغش رو بگیر. شاید دوست و رفیقاش ازش خبر داشته باشن و بدونن کجاست. حسن بعد از بستن قرآن جیبی‌اش، بوسه‌ای بر آن زد و با گفتنِ از دست این بچهِ از اتاق بیرون آمد. بعد هم در حالی که کفشش را می‌پوشید رو به مامان گفت: «آخه کجا رو بگردم دنبالش؟

تا حسن برود و کل خیابان و بیابان‌های اطراف قرچک را بگردد و برگردد، مامان و فاطمه چند بار مردند و زنده شدند. حسن کلید انداخت و وارد حیاط نشده نگاهش به مامان افتاد و با ناراحتى "نبود"ی گفت و وارد اتاق شد. مامان هم پشت سرش آمد.

- خوب همه‌جا رو گشتی؟ نکنه پی اصغر رفته باشه جبهه؟! اصغرم اون شب بیست و دو بهمن، رفت روی پشت بوم با مردم شعار بده که غیبش زد و شش ماه بعد با لباس جبهه و جنگ پیداش شد.

- نمیدونم والا. من که از کارهای این پسر سر درنیاوردم، یه روز تو هیئت و مسجد و دنبال آقا شیخ کریمه، یه روزم با اون رفیقای یه‌لاقبا و خوش گذرونش! فاطمه تمام وقت سکوت کرده بود و زیر لب برای سلامتی و برگشت برادرش ذکر می‌گفت.

- شما هنوز حسین رو نشناختید. این پسر همه رو با خودش داره. براش دوست هیئتی و غیر هیئتی فرقی نمی‌کنه. میگه همه شیعهِ علی (ع) هستیم و باید رفیق باشیم. حالا یکی خطاش کمتره و یکی بیشتر.

- منم اینایی که تو میگی رو قبول دارم، ولی مردم نگاه به دوست و رفیق و سرووضع آدم می‌کنن.

- حسین کاری به حرف مردم نداره. حالا که می‌تونه روشون تأثير بذاره و سر به راهشون کنه، چرا کوتاهی کنه؟!

مامان با کلافگی سرش را چسبید و گفت: «بس کنید. پاشید برید از در و همسایه سراغ گیری کنید. شاید خبری داشته باشن از بچه‌م.» زنهای کوچه از نبود حسین خبردار شدند، اما کسی از او خبری نداشت که نداشت.

علاقمندان به تهیه این کتاب می‌توانند با مراجعه به کتابخانه تخصصی ایثار و شهادت شهرستان های استان تهران و یا با شماره تماس 54132240-021 تماس حاصل نمایند.

انتهای پیام/
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده